به عشق ظهور به شرط بصیرت به امید شهادت

به یاری خدا تا ظهور موعود ،انقلاب خود را با چنگ و دندان حفظ می کنیم

به عشق ظهور به شرط بصیرت به امید شهادت

به یاری خدا تا ظهور موعود ،انقلاب خود را با چنگ و دندان حفظ می کنیم

بایگانی
پیوندهای روزانه

۲۹ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

سپهبد شهید قاسم سلیمانی یک الگوی کم نظیر فرهنگی و رفتاری برای گروه‌های جهادی بود. هنوز فراموش نکرده‌ایم که در ابتدای سال ۹۸ و موقع سیل‌های خانمان برانداز، قاسم سلیمانی با وجودی که یکی از بزرگ‌ترین فرماندهان نظامی جهان بود، اما با فروتنی تمام به میان سیل زدگان رفت و به آن‌ها یاری رساند. سردار عارف هاشمی، برادر شهید علی هاشمی که در جریان سیل امسال در خوزستان، میزبان قاسم سلیمانی و در کنار او بود، خاطرات قابل توجهی از آن شهید دارد. به همین بهانه با این فرمانده جهادی به گفتگو پرداختیم.

 

سپهبد شهید قاسم سلیمانی یک الگوی کم نظیر فرهنگی و رفتاری برای گروه‌های جهادی بود. هنوز فراموش نکرده‌ایم که در ابتدای سال ۹۸ و موقع سیل‌های خانمان برانداز، قاسم سلیمانی با وجودی که یکی از بزرگ‌ترین فرماندهان نظامی جهان بود، اما با فروتنی تمام به میان سیل زدگان رفت و به آن‌ها یاری رساند. سردار عارف هاشمی، برادر شهید علی هاشمی که در جریان سیل امسال در خوزستان، میزبان قاسم سلیمانی و در کنار او بود، خاطرات قابل توجهی از آن شهید دارد. به همین بهانه با این فرمانده جهادی به گفتگو پرداختیم.

سردار سلیمانی در کنار مردم سیل زده خوزستان

 

سردار شهید قاسم سلیمانی در زمان حضور میان سیل زدگان خوزستانی، به منزل شما آمدند و به محضر مادر شهید علی هاشمی رسیدند. آن طور که در مصاحبه قبلی با ما هم گفته بودید، گویا ارتباطی قدیمی میان خانواده شما و قاسم سلیمانی وجود داشت. درباره این ارتباط توضیح بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم. شهادت سردار شجاع و افتخارآمیز و زیبا روی جبهه مقاومت، حاج قاسم سلیمانی را به محضر حضرت ولیعصر (عج)، مقام معظم رهبری و ملت شریف ایران تسلیت عرض می‌کنم. بعد از آنکه ارتش بعث عراق به ایران حمله کرد و جنگ تحمیلی آغاز شد، مردم از تمام نقاط ایران برای کمک و یاری به مناطق جنگی حضور یافتند. جوانان کرمانی هم در یک گردان به فرماندهی قاسم سلیمانی به منطقه دشت آزادگان آمدند و ابتدای کارشان در سپاه حمیدیه بود و کار‌های شناسایی را انجام می‌دادند که بعد‌ها خودشان تبدیل به تیپ و لشکر شدند.

هر چند که حاج قاسم زاده کرمان است، اما می‌توان او را فرزند خوزستان هم به حساب آورد، زیرا در اوج جوانی پا به عرصه دفاع مقدس در خوزستان نهاد و مجاهدت‌های جانانه‌ای کرد و در عملیات‌های متعددی شرکت نمود. چون فرمانده تیپ ۳۷ نور، برادر بنده سردار شهید علی هاشمی بود، از همان آغاز دوران جنگ تحمیلی با قاسم سلیمانی آشنا شد و یک رابطه دوستی عمیق بین آن‌ها شکل گرفت. بعد از شهادت و جاویدالاثر شدن سردار هاشمی، سردار سلیمانی این ارتباط را همچنان با خانواده و پدرمان ادامه دادند. بعد از اینکه حاج قاسم فرماندهی نیروی قدس سپاه را عهده‌دار شد، به مرور زمان این نیرو که درابتدا مطرح نبود جان گرفت و به روزتر شد و شهید سلیمانی توانست کار‌های خارق العاده‌ای در بیرون مرز‌ها انجام دهد که باعث شناخته‌تر شدن نیروی قدس شد. پس از سقوط صدام و رفت و آمد ایشان به عراق، ارتباط حاج قاسم با خوزستانی‌ها به مراتب بیشتر شد و این ارتباط تا پایان عمر بابرکت وی همچنان ادامه داشت. هر زمان هم که به خوزستان تشریف می‌آوردند، ابتدا به منزل پدری و به دیدار خانواده ما می‌آمدند. به جرات می‌توانم بگویم که حاج قاسم خلاء وجود شهید هاشمی را برای خانواده ما پر کرده بودند. یعنی همان برخوردی که شهید هاشمی با ما داشت، حاج قاسم هم داشت. گویی برادر واقعی خودمان و فرزند واقعی پدر و مادرم بود.

تیرماه امسال که سالروز شهادت حاج علی هاشمی بود سردار سلیمانی هم حضور پیدا کردند و می‌گفتند که این آخرین دیدار ایشان با ماست و به زودی پیش حاج علی خواهد رفت. ما باور نمی‌کردیم و حرفش را شوخی می‌دانستیم!

 

اوائل سال که در استان خوزستان سیل آمد، شهید قاسم سلیمانی هم برای کمک به مردم آن مناطق به خوزستان رفت. شما هم در کنار ایشان بودید. چه اتفاقاتی رخ داد؟
تصور مردم از سلیمانی یک فرمانده ارشد جنگی و چهره نظامی بود، اما او با یک چهره فوق‌العاده مهربان و مردمی بین سیل زدگان حضور یافت. حاج قاسم با رفتار و منش خود در دوران سیل کاری کرد که بعد از شهادتش، از کودک تا پیرمرد عشایری در تشییع جنازه او در اهواز شرکت کردند. حتی یک پیرمرد با تن رنجور و نابلد بودن راه، با پای پیاده از شادگان به اهواز آمد تا در تشییع او حاضر باشد.

او با دل این مردم کاری کرد که هم کودک خوردسال، هم پیرمرد ۸۰ ساله دیوانه او شدند! قاسم سلیمانی در قلب‌های مردم ورود کرد و بر قلب‌های مردم حکومت می‌کرد. چون او در روز‌های سیل خوزستان، اسلحه را زمین گذاشت و بیل دستش گرفت. من می‌دیدم که برای مردم و سیل زدگان‌اشک می‌ریخت. حاج قاسم این گونه نبود که دستور بدهد و برود. نمی‌رفت؛ تا لحظه آخر و تا موقعی که مردم یک روستا یا منطقه نجات پیدا کنند و امکانات بگیرند، کنار مردم می‌ایستاد.

حضور حاج قاسم همچنین در زمان سیل خوزستان، یک انسجام بین مدیران و نیرو‌های مسلح این استان به وجود آورد. در روز‌های سیل، وجود حاج قاسم و ابومهدی المهندس باعث دلگرمی بین مردم خوزستان بود. مردمی که همه دارایی و زندگی خود را از دست رفته می‌دیدند، قاسم سلیمانی برایشان یک منجی بود.

ماجرای بوسیدن دست یک پیرمرد سیل زده توسط قاسم سلیمانی چه بود؟
یک پیرمرد، کل زندگی‌اش را آب برده بود و خودش هم تا کمر در آب قرار داشت؛ فقط یک قاب عکس از تصویر امام خمینی (ره) دستش گرفته بود و می‌گفت هیچ چیزی نمی‌خواهم، اما عکس امام نباید خیس شود. این بود که حاج قاسم هم بر دستش بوسه زد.

انگیزه بالای قاسم سلیمانی برای حضور مداوم در جهاد را چه می‌دانید؟
به جرأت می‌توانم بگویم که ندای «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» امام حسین (ع) در ۱۴۰۰ سال قبل را حاج قاسم لبیک گفت. او کسی بود که خودش به دنبال شهادت می‌رفت. همیشه هم می‌گفت که دعا کنید من شهید شوم. در نیرو‌های مسلح، هیچ وقت فرماندهان عالی رتبه در صحنه نبرد جلو نمی‌روند. اما او فرمانده‌ای بود که جلوتر از نیروهایش به دل خطر می‌رفت. معمولا وقتی یک منطقه پر از خطر است، محافظان اجازه نمی‌دهند تا شخصیت‌های مهم نظامی، وارد آن منطقه شوند. اما نمی‌شد جلوی قاسم سلیمانی را گرفت!

به نظرم در بغداد حاج قاسم اگر از فرودگاه بیرون می‌رفت از محالات بود که آمریکایی‌ها بتونند او را بگیرند یا هدف قرار بدهند. آن‌ها که اهل مسائل نظامی هستند می‌فهمند معنی این حرف چیست. باید بگردیم و ببینیم که چه کسی آمار او را به دشمن داد، وگرنه آمریکایی‌ها وغربی‌ها آنقدر جربزه ندارند که جرأت کنند دنبال شیری مثل قاسم سلیمانی باشند. اگر یادتان باشد، حاج قاسم می‌گفت ترامپ قمارباز، منِ سلیمانی فقط حریف تو و ارتش آمریکا هستم. یعنی می‌گفت که و بدون سپاه و نیروی قدس به تنهایی آن‌ها را حریف است.

قاسم سلیمانی فقط یک نفر از بزرگان ایران است و هزاران بزرگ در ایران وجود دارند که کل ایالات متحده که هیچ، کل دنیا هنوز نشناخته‌اند. ما اساتید بزرگی در جهاد داریم که هنوز که هنوز است شناخته شده نیستند. مثل یار صدیق و همیشگی حاج قاسم، یعنی سردار شامی (سردار اسماعیل قاآنی). اگر صهیونیست‌ها اهل تحلیل باشند –که نیستند- باید بدانند که «شهید قاسم سلیمانی» به مراتب خطرناک‌تر از قاسم سلیمانی است. چرا؟ چون الان سردار شامی به دنبال آنهاست. سردار قاآنی، به فضل الهی، اسرائیل را به زانو در خواهد آورد. به این قضیه اصلا شک نداریم.

شهادت قاسم سلیمانی قطعا کمر آمریکا را خواهد شکست. آمریکا دیگر جایی در منطقه نخواهد داشت. اگر صدای من به مردم آمریکا می‌رسد به آن‌ها می‌گویم که به داد بچه‌هایشان که در منطقه هستند برسند و آن‌ها را از منطقه خارج کنند. اشتباه بزرگ محاسبه گران غربی این است که شیعه علی را هنوز نشناخته اند؛ ایران و مردم ایران را نشناخته‌اند. این‌ها اگر توانایی‌اش را داشتند زودتر از این حاج قاسم را می‌زدند، ولی تحت هیچ شرایطی این توانایی را نداشتند.

در حقیقت آمریکایی‌ها تجهیزات بالایی دارند، اما شکنندگی نیز خیلی بالاست. چون آن‌ها از مرگ می‌ترسند و مرگ را برای خودشان یک بلا می‌دانند. اما قاسم سلیمانی، پیامبر و اهل بیت را درک کرده بود. اگر غیر از شهادت برای حاج قاسم مرگ دیگری رقم می‌خورد، در اخلاص و عبادت او باید شک می‌کردیم. حاج قاسم با خونش، جهان اسلام و گام دوم انقلاب را تضمین کرد. او نه تنها باعث خروش میلیونی مردم ایران شد بلکه کل جهان را به حرکت در جهت انقلاب اسلامی واداشت. تردیدی نداریم که با شهادت سلیمانی، پیروزی از آن اسلام خواهد بود.

در پایان، اگر نکته‌ای مد نظر دارید بفرمایید.
حاج قاسم را ما زمینی‌ها نتوانستیم بشناسیم، حاج قاسم را فقط خدا شناخت. در منش و رفتار و عشق به ولایت او هیچ ناخالصی وجود نداشت و ذوب در انقلاب بود. خط قرمز قاسم سلیمانی نیز ولایت و انقلاب بود. خیلی‌ها باید این را متوجه شوند؛ آن‌هایی که دنبال پیکر حاج قاسم آمدند و در تشییع او شرکت کردند و بعد رفتند و تفکر دیگری را دنبال کردند، باید یکدست شویم؛ همه باید حاج قاسم شویم. حاج قاسم شهید شد، اما فرهنگ حاج قاسم زنده شد، تا ظهور حضرت ولیعصر (عج). فرهنگ حاج قاسم خیلی موثر است و باید برای آن کار شود. نویسندگان و شاعران، فیلمسازان و مداحان خوب ما باید به موضوعات و ابعاد شخصیتی و نظامی حاج قاسم بپردازند. من هم دست شما روزنامه نگاران و قلم به دستانی که برای حفظ این فرهنگ تلاش می‌کنید را می‌بوسم.

ما هم از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، بسیار سپاسگزاریم.

سردار شهید قاسم سلیمانی در زمان حضور میان سیل زدگان خوزستانی، به منزل شما آمدند و به محضر مادر شهید علی هاشمی رسیدند. آن طور که در مصاحبه قبلی با ما هم گفته بودید، گویا ارتباطی قدیمی میان خانواده شما و قاسم سلیمانی وجود داشت. درباره این ارتباط توضیح بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم. شهادت سردار شجاع و افتخارآمیز و زیبا روی جبهه مقاومت، حاج قاسم سلیمانی را به محضر حضرت ولیعصر (عج)، مقام معظم رهبری و ملت شریف ایران تسلیت عرض می‌کنم. بعد از آنکه ارتش بعث عراق به ایران حمله کرد و جنگ تحمیلی آغاز شد، مردم از تمام نقاط ایران برای کمک و یاری به مناطق جنگی حضور یافتند. جوانان کرمانی هم در یک گردان به فرماندهی قاسم سلیمانی به منطقه دشت آزادگان آمدند و ابتدای کارشان در سپاه حمیدیه بود و کار‌های شناسایی را انجام می‌دادند که بعد‌ها خودشان تبدیل به تیپ و لشکر شدند.

هر چند که حاج قاسم زاده کرمان است، اما می‌توان او را فرزند خوزستان هم به حساب آورد، زیرا در اوج جوانی پا به عرصه دفاع مقدس در خوزستان نهاد و مجاهدت‌های جانانه‌ای کرد و در عملیات‌های متعددی شرکت نمود. چون فرمانده تیپ ۳۷ نور، برادر بنده سردار شهید علی هاشمی بود، از همان آغاز دوران جنگ تحمیلی با قاسم سلیمانی آشنا شد و یک رابطه دوستی عمیق بین آن‌ها شکل گرفت. بعد از شهادت و جاویدالاثر شدن سردار هاشمی، سردار سلیمانی این ارتباط را همچنان با خانواده و پدرمان ادامه دادند. بعد از اینکه حاج قاسم فرماندهی نیروی قدس سپاه را عهده‌دار شد، به مرور زمان این نیرو که درابتدا مطرح نبود جان گرفت و به روزتر شد و شهید سلیمانی توانست کار‌های خارق العاده‌ای در بیرون مرز‌ها انجام دهد که باعث شناخته‌تر شدن نیروی قدس شد. پس از سقوط صدام و رفت و آمد ایشان به عراق، ارتباط حاج قاسم با خوزستانی‌ها به مراتب بیشتر شد و این ارتباط تا پایان عمر بابرکت وی همچنان ادامه داشت. هر زمان هم که به خوزستان تشریف می‌آوردند، ابتدا به منزل پدری و به دیدار خانواده ما می‌آمدند. به جرات می‌توانم بگویم که حاج قاسم خلاء وجود شهید هاشمی را برای خانواده ما پر کرده بودند. یعنی همان برخوردی که شهید هاشمی با ما داشت، حاج قاسم هم داشت. گویی برادر واقعی خودمان و فرزند واقعی پدر و مادرم بود.

تیرماه امسال که سالروز شهادت حاج علی هاشمی بود سردار سلیمانی هم حضور پیدا کردند و می‌گفتند که این آخرین دیدار ایشان با ماست و به زودی پیش حاج علی خواهد رفت. ما باور نمی‌کردیم و حرفش را شوخی می‌دانستیم!

 

اوائل سال که در استان خوزستان سیل آمد، شهید قاسم سلیمانی هم برای کمک به مردم آن مناطق به خوزستان رفت. شما هم در کنار ایشان بودید. چه اتفاقاتی رخ داد؟
تصور مردم از سلیمانی یک فرمانده ارشد جنگی و چهره نظامی بود، اما او با یک چهره فوق‌العاده مهربان و مردمی بین سیل زدگان حضور یافت. حاج قاسم با رفتار و منش خود در دوران سیل کاری کرد که بعد از شهادتش، از کودک تا پیرمرد عشایری در تشییع جنازه او در اهواز شرکت کردند. حتی یک پیرمرد با تن رنجور و نابلد بودن راه، با پای پیاده از شادگان به اهواز آمد تا در تشییع او حاضر باشد.

او با دل این مردم کاری کرد که هم کودک خوردسال، هم پیرمرد ۸۰ ساله دیوانه او شدند! قاسم سلیمانی در قلب‌های مردم ورود کرد و بر قلب‌های مردم حکومت می‌کرد. چون او در روز‌های سیل خوزستان، اسلحه را زمین گذاشت و بیل دستش گرفت. من می‌دیدم که برای مردم و سیل زدگان‌اشک می‌ریخت. حاج قاسم این گونه نبود که دستور بدهد و برود. نمی‌رفت؛ تا لحظه آخر و تا موقعی که مردم یک روستا یا منطقه نجات پیدا کنند و امکانات بگیرند، کنار مردم می‌ایستاد.

حضور حاج قاسم همچنین در زمان سیل خوزستان، یک انسجام بین مدیران و نیرو‌های مسلح این استان به وجود آورد. در روز‌های سیل، وجود حاج قاسم و ابومهدی المهندس باعث دلگرمی بین مردم خوزستان بود. مردمی که همه دارایی و زندگی خود را از دست رفته می‌دیدند، قاسم سلیمانی برایشان یک منجی بود.

ماجرای بوسیدن دست یک پیرمرد سیل زده توسط قاسم سلیمانی چه بود؟
یک پیرمرد، کل زندگی‌اش را آب برده بود و خودش هم تا کمر در آب قرار داشت؛ فقط یک قاب عکس از تصویر امام خمینی (ره) دستش گرفته بود و می‌گفت هیچ چیزی نمی‌خواهم، اما عکس امام نباید خیس شود. این بود که حاج قاسم هم بر دستش بوسه زد.

انگیزه بالای قاسم سلیمانی برای حضور مداوم در جهاد را چه می‌دانید؟
به جرأت می‌توانم بگویم که ندای «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» امام حسین (ع) در ۱۴۰۰ سال قبل را حاج قاسم لبیک گفت. او کسی بود که خودش به دنبال شهادت می‌رفت. همیشه هم می‌گفت که دعا کنید من شهید شوم. در نیرو‌های مسلح، هیچ وقت فرماندهان عالی رتبه در صحنه نبرد جلو نمی‌روند. اما او فرمانده‌ای بود که جلوتر از نیروهایش به دل خطر می‌رفت. معمولا وقتی یک منطقه پر از خطر است، محافظان اجازه نمی‌دهند تا شخصیت‌های مهم نظامی، وارد آن منطقه شوند. اما نمی‌شد جلوی قاسم سلیمانی را گرفت!

به نظرم در بغداد حاج قاسم اگر از فرودگاه بیرون می‌رفت از محالات بود که آمریکایی‌ها بتونند او را بگیرند یا هدف قرار بدهند. آن‌ها که اهل مسائل نظامی هستند می‌فهمند معنی این حرف چیست. باید بگردیم و ببینیم که چه کسی آمار او را به دشمن داد، وگرنه آمریکایی‌ها وغربی‌ها آنقدر جربزه ندارند که جرأت کنند دنبال شیری مثل قاسم سلیمانی باشند. اگر یادتان باشد، حاج قاسم می‌گفت ترامپ قمارباز، منِ سلیمانی فقط حریف تو و ارتش آمریکا هستم. یعنی می‌گفت که و بدون سپاه و نیروی قدس به تنهایی آن‌ها را حریف است.

قاسم سلیمانی فقط یک نفر از بزرگان ایران است و هزاران بزرگ در ایران وجود دارند که کل ایالات متحده که هیچ، کل دنیا هنوز نشناخته‌اند. ما اساتید بزرگی در جهاد داریم که هنوز که هنوز است شناخته شده نیستند. مثل یار صدیق و همیشگی حاج قاسم، یعنی سردار شامی (سردار اسماعیل قاآنی). اگر صهیونیست‌ها اهل تحلیل باشند –که نیستند- باید بدانند که «شهید قاسم سلیمانی» به مراتب خطرناک‌تر از قاسم سلیمانی است. چرا؟ چون الان سردار شامی به دنبال آنهاست. سردار قاآنی، به فضل الهی، اسرائیل را به زانو در خواهد آورد. به این قضیه اصلا شک نداریم.

شهادت قاسم سلیمانی قطعا کمر آمریکا را خواهد شکست. آمریکا دیگر جایی در منطقه نخواهد داشت. اگر صدای من به مردم آمریکا می‌رسد به آن‌ها می‌گویم که به داد بچه‌هایشان که در منطقه هستند برسند و آن‌ها را از منطقه خارج کنند. اشتباه بزرگ محاسبه گران غربی این است که شیعه علی را هنوز نشناخته اند؛ ایران و مردم ایران را نشناخته‌اند. این‌ها اگر توانایی‌اش را داشتند زودتر از این حاج قاسم را می‌زدند، ولی تحت هیچ شرایطی این توانایی را نداشتند.

در حقیقت آمریکایی‌ها تجهیزات بالایی دارند، اما شکنندگی نیز خیلی بالاست. چون آن‌ها از مرگ می‌ترسند و مرگ را برای خودشان یک بلا می‌دانند. اما قاسم سلیمانی، پیامبر و اهل بیت را درک کرده بود. اگر غیر از شهادت برای حاج قاسم مرگ دیگری رقم می‌خورد، در اخلاص و عبادت او باید شک می‌کردیم. حاج قاسم با خونش، جهان اسلام و گام دوم انقلاب را تضمین کرد. او نه تنها باعث خروش میلیونی مردم ایران شد بلکه کل جهان را به حرکت در جهت انقلاب اسلامی واداشت. تردیدی نداریم که با شهادت سلیمانی، پیروزی از آن اسلام خواهد بود.

در پایان، اگر نکته‌ای مد نظر دارید بفرمایید.
حاج قاسم را ما زمینی‌ها نتوانستیم بشناسیم، حاج قاسم را فقط خدا شناخت. در منش و رفتار و عشق به ولایت او هیچ ناخالصی وجود نداشت و ذوب در انقلاب بود. خط قرمز قاسم سلیمانی نیز ولایت و انقلاب بود. خیلی‌ها باید این را متوجه شوند؛ آن‌هایی که دنبال پیکر حاج قاسم آمدند و در تشییع او شرکت کردند و بعد رفتند و تفکر دیگری را دنبال کردند، باید یکدست شویم؛ همه باید حاج قاسم شویم. حاج قاسم شهید شد، اما فرهنگ حاج قاسم زنده شد، تا ظهور حضرت ولیعصر (عج). فرهنگ حاج قاسم خیلی موثر است و باید برای آن کار شود. نویسندگان و شاعران، فیلمسازان و مداحان خوب ما باید به موضوعات و ابعاد شخصیتی و نظامی حاج قاسم بپردازند. من هم دست شما روزنامه نگاران و قلم به دستانی که برای حفظ این فرهنگ تلاش می‌کنید را می‌بوسم.

 

خطر ارتداد نسبت به عترت، همواره در طول تاریخ بر جامعه مسلمین سایه افکنده است و این قضیه حداقل اولین بار پس از فوت رسول‌الله (ص) و در ماجرای سقیفه رخ داد.

چه مؤمنانی در آخرالزمان از دین مرتد می‌شوند؟

اعتقاد به مهدویت از اساسی‌ترین اعتقادات شیعه است. به باور شیعیان عدم ایمان به مهدویت مساوی با انکار تمام رسالت انبیا و ولایت ائمه (ع) است.

از این جهت در گام اول ایمان به امام غایب و در گام بعد مطالعه و تفکر درباره ملحقات آن مثل آخرالزمان و ظهور مورد تأکید آیات و روایات است. هرچند عموم شیعیان نسبت به امام عصر (عج) اعتقاد راسخ یافته‌اند و با همین تفکر مقابل استکبار جهانی ایستادگی به خرج داده‌اند،، اما در گام دوم که همان تفکر و تدبر درباره آخرالزمان و ظهور است، جامعه نخبگانی ورود جدی نداشته‌اند.

در این بین دشمنان از طریق رسانه به ویژه هالیوود با تحریف مفاهیم آخرالزمانی، سعی کردند دوران آخرالزمان را دوره‌ای کاملاً تیره و تار و اوج ناامیدی بشریت معرفی کنند، این در حالی است که از نگاه آموزه‌های قرآنی و روایی، آخرالزمان مقطع جریان عالی‌ترین تربیت‌های بشری است که طی آن، پاک‌طینتان با عبور از آتش فتنه‌های سخت، تزکیه شده و مسیر خود را برای زمینه‌سازی امر ظهور ادامه می‌دهند؛ البته در این بین هستند افراد یا اقوامی که از این آزمون‌های سخت الهی سرافراز بیرون نمی‌آیند و از دین خدا رویگردان می‌شوند.

یونس بن عبدالرحمن می‌گوید خدمت موسی بن جعفر رسیدم و گفتم‌ای فرزند رسول خدا، آیا تو قائم هستی؟ فرمود «من قائم به حق هستم، اما قائم کسی است که زمین را از دشمنان خدای عزوجل پاک و آن را از عدالت پر می‌کند، همان گونه که از جور و ظلم پر شد. او پنجمین از پسران من است. برای او غیبتی طولانی است به دلیل ترس از جانش. در آن ایام، اقوامی مرتد می‌شوند و گروهی دیگر ثابت‌قدم می‌مانند. سپس فرمود: خوشا به حال شیعه ما، کسانی که به ریسمان ما در غیبت قائم‌مان چنگ انداختند. ثابت‌قدمان بر دوستی ما و دوری از دشمنان‌مان. آن‌ها از ما و ما از آنهاییم. قطعاً راضی هستند به امام بودن ما، و راضی هستیم به شیعه بودن آنها؛ پس خوشا به حال آنها. سپس [باز هم]خوشا به حال آن‌ها و آن‌ها به خدا سوگند همراه ما هستند در درجه‌های ما روز قیامت؛ دَخَلْتُ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنْتَ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ قَالَ أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَکِنَّ الْقَائِمَ الَّذِی یُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ یَمْلَأُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِی لَهُ غَیْبَةٌ یَطُولُ‏ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا آخَرُونَ ثُمَّ قَالَ ع طُوبَى لِشِیعَتِنَا الْمُتَمَسِّکِینَ بِحُبِّنَا فِی غَیْبَةِ قَائِمِنَا الثَّابِتِینَ‏عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً فَرَضِینَا بِهِمْ شِیعَةً فَطُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ» (کفایة الاثر، ص ۲۷۰)

بر اساس این روایت، یکی گزاره‌ها و ویژگی‌های مهم عصر غیبت آزمون اقوام است که طی آن، عده‌ای مرتد و گروهی دیگر ثابت‌قدم می‌مانند؛ یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا آخَرُون. این فراز از حدیث نشان‌دهنده محوریت داشتن امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) در آزمون اقوام و ملت‌هاست.

به بیان امام کاظم، در عصر غیبت امام عصر، اقوامی مرتد شده و گروهی دیگر از اقوام بر دین خود ثابت‌قدم می‌مانند چه اینکه مسئله اقوام و سرنوشت اقوام، از مهم‌ترین معارف قرآنی و روایی محسوب می‌شود تا حدی که آیات فراوانی در این زمینه وجود دارد. این آیات را می‌توان در دو دسته اقوام گذشته (اقوام انبیاء) و اقوام آینده دسته‌بندی کرد. در یک نگاه کلی، اقوام نقش اساسی در تغییر سرنوشت نوع انسان به سوی سعادت و شقاوت در زمین ایفا می‌کنند.

نکته حائز اهمیتی که در مسئله ارتداد اقوام و ثابت‌قدمی گروهی از آن‌ها در این روایت وجود دارد، گستره کمّی و کیفی این اقوام است؛ یعنی هر قومی را شامل نمی‌شود بلکه اقوامی از اهل ایمان مدنظر آن حضرت است. این مسئله حداقل از دو راه قابل اثبات است:

الف) سیاق روایت: این ارتداد به تصریح روایت، نسبت به (پنجمین از فرزندان امام کاظم) و در فضای غیبت مطرح شده است؛ «هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِی لَهُ غَیْبَةٌ ... یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا آخَرُون‏».
ب) عرضه بر آیه ۵۴ سوره مائده: با عرضه این روایت به آیه ۵۴ سوره مائده، متوجه می‌شویم خداوند این ارتداد را در بین اهل ایمانی مطرح می‌کند که در زمان رسول‏‌الله (ص) به آن حضرت ایمان داشتند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ ...؛ یعنی‌ای کسانی که ایمان آوردید، هرکس از شما از دینش مرتد شود، به زودی خداوند قومی را می‌آورد که هم خدا آن‌ها را دوست دارد و هم آن‌ها خدا را.»

بنابراین می‌توان دریافت خطر ارتداد نسبت به عترت، همواره در طول تاریخ بر جامعه مسلمین سایه افکنده است و این قضیه حداقل اولین بار پس از فوت رسول‌الله (ص) و در ماجرای سقیفه رخ داد؛ اهل ایمانی که جزو صف‌اولی‌های سپاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) محسوب می‌شدند، از ولایت امیرالمؤمنین کناره‌گیری کردند و به این ترتیب، جامعه اسلامی و یا به تعبیری، قوم پیامبر به سرعت به سوی عمق رذالت کشیده شد. از این روست که در روایات متعددی مشاهده می‌کنیم پس از فوت رسول‌‏الله جز سه نفر، همگی نسبت به ولایت امیرالمؤمنین و خاندان عترت مرتد شدند؛ از جمله روایت امام باقر (علیه‌السلام) که فرمود: «ارْتَدَّ النَّاسُ‏ بَعدَ نَبیٍّ إِلَّا ثَلَاثَةُ نَفَرٍ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ...» (الإختصاص، النص، ص ۶)

امام کاظم علیه‌السلام در بیان راهکار مصونیت از ارتداد و ثباتِ قدم در دین، سه راهکار کلیدی بیان می‌فرماید:
الْمُتَمَسِّکِینَ بِحُبِّنَا فِی غَیْبَةِ قَائِمِنَا: تمسک‌کنندگان به محبت عترت. البته در برخی نسخه‌های حدیثی، از عبارت «المُتمَسّکین بِحَبلِنا» یعنی «تمسک‌کنندگان به ریسمان ما» استفاده شده است.
الثَّابِتِینَ‏ عَلَى مُوَالاتِنَا: در مسیر تولّای اهل عترت همواره ثابت‌قدم بودن.
وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا: نسبت به دشمنان عترت تبرّی کردن.

 

 

 

حجت الاسلام علیرضا پناهیان در یکی از سخنرانی‌های خود، درباره مهمترین شرطی که قبل از ظهور امام زمان (عح) تحقق می‌یابد صحبت کرد که در ادامه آن را مشاهده می‌کنید. 

برای دانلود فیلم کلیک بفرمایید

 

برای دانلود فیلم کلیک بفرمایید

فیل‌ها به همراه دلفین‌ها و سگ‌ها جز باهوش‌ترین جانوران روی زمین به شمار می‌روند. به تازگی ویدئویی از کمک یک فیل مادر به بچه‌اش در فضای مجازی منتشر شده که نشان می‌دهد که حساسیت و مراقبت از  بچه‌ها تنها مختص به انسان نیست و این جانور نیز توجهی خاص به بچه‌اش دارد.

 این ویدئو که توسط یک شاهد عینی و در منطقه‌ای در اطراف شهر " بهوبانِسوار" هند تهیه شده مراقبت فیل مادر از بچه‌اش را به تصویر می‌کشد. در این ویدئو این فیل به همراه بچه‌اش در حال گذر از یک خندق دیده می‌شوند. این ویدئو نشان می‌دهد پس از آنکه بچه فیل در چند بار تلاش برای عبور از این خندق ناکام می‌ماند مادرش با قرار دادن خرطوم خود در پشتش به این بچه فیل کمک می‌کند. سرانجام بچه فیل با کمک مادرش موفق می‌شود تا از این خندق عبور نماید.